دارالمجانین

خلق مجنونند و مجنون عاقلست

خلق مجنونند و مجنون عاقلست

تمرینِ نوشتن!

داوود پرهیزی

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محسن حسام مظاهری» ثبت شده است

به خودم قول داده ام معرفی کتاب ها را در کوتاه ترین حالت ممکن بنویسم، اگر بتوانم؛ این قدر کوتاه که این جوری می شود: گفت و گو های ملت توی تاکسی؛ چقدر تا حالا بهشون فکر کردی؟؟؟

مأمور سیگاری خدا، حکایت تاکسی نگاری های نویسنده است، نویسنده ای که کارشناس ارشد جامعه شناسی ست و این ضبط و ثبت گفت و گو ها، پروژه ای تحقیقی ست برای اش. گفتگوهایی که بین مردم در تاکسی یا به قول نویسنده در "تاکسی گروه" شکل گرفته است. گفتگوهایی که با هنر نویسنده تبدیل به داستان های کوتاه و خواندنی شده است که برای هر کدام از ما می تواند جملاتی آشنا باشد که آنها را در جامعه بارها شنیده ایم و شاید به نوعی برای مان تکراری شده است.

اما مهم تر از خود داستان ها که همان گفت و گو های شکل گرفته در تاکسی گروه است، مقدمه ای ست که نویسنده با نگاهی جامعه شناسانه آورده است. نگاهی جدید به تاکسی! و محیط اجتماعی کوچکی که در تاکسی ها شکل می گیرد و نویسنده از آن با عنوان "تاکسی گروه" یاد می کند، پدیده ای که بیشتر مردم شهرهای بزرگ هستند با آن درگیرند، و این که، این گروه کوچک اجتماعی چگونه شکل می گیرد، معمولا چه جملاتی آغاز کننده این ارتباط اجتماعی هستند و چه حرف هایی و چه کسانی در این گروه بیشتر حضور دارند. گفتار و رفتار آدم هایی که در تاکسی حضور دارند به نوعی بازتاب دهنده ی وضعیت اجتماع است.

ارمیا: برخلاف نویسنده من اصولا بنا به دلایل اقتصادی، اتوبوس و مترو را بر تاکسی ترجیح می دهم مگر در مواردی!!! برای من هم مقدمه کتاب و هم داستان های کتاب شیرین بود، و برای اینکه بفهمید برای شما هم همین قدر شیرین است یا نه، بخشی از مقدمه کتاب را در ادامه خواهم آورد.

مأمور سیگاری خدا
محسن حسام مظاهری
انتشارات افق / 136 صفحه

قطره ای از مقدمه کتاب:

«به نظر من تاکسی ها به عنوان یکی از بهترین و منحصربه فردترین محل ها برای گفت و گو و تبادل نظر شهروندان، حکمِ قلب تپنده ی یک شهر را دارند. مادامی که مردم یک شهر در تاکسی با هم حرف می زنند، فارغ از اینکه چه می گویند، یعنی هنوز روابط انسانی در آن شهر حیات دارد؛ یعنی هنوز آدم های شهر هم دیگر را می بینند؛ یعنی هنوز سطحی از اعتماد هست، هم دلی دور نیست، هم زبانی ممکن است.
از این منظر، این که اعضای یک خانواده وقتی در اتومبیل شخصی شان نشسته اند، با هم حرف بزنند، چندان اهمیتی ندارد. مهم آن است که تعدادی "غریبه" بتوانند با هم گفت و گو کنند.»

و اما سؤال هایی که من درآوردم! برای اینکه بفهمید در ادامه مقدمه چه بحث هایی پیش کشیده می شود:
- چرا تاکسی؟
- تأثیر ترکیب اعضای تشکیل دهنده و خصوصیات شان در تشکیل گروه چگونه است؟
- عوامل و متغیرهای لازم و کافی در تشکیل گروه چیست؟
- کلید جمله هایی که باعث شکل گیری گروه می شود و ویژگی های یک کلید جمله خوب چیست؟