دارالمجانین

خلق مجنونند و مجنون عاقلست

خلق مجنونند و مجنون عاقلست

تمرینِ نوشتن!

داوود پرهیزی

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حبیب احمدزاده» ثبت شده است

صفرم:
یک رمان خواندنی و جذاب برای آنان که اهل رمان خواندن هستند؛ به خصوص اهل ادبیات دفاع مقدس.

اول:
رمان، داستان یک دیده بان نوجوان است به نام رمز "موسی" در زمان جنگ و محاصره آبادان که دوستی او با پرویز اتفاقات مختلفی را برای او در حین انجام مأموریت اش رقم می زند و در این مسیر با آدم هایی با شخصیت های متفاوت برخورد می کند. این کلیت داستان است اما نویسنده و هنر اوست که با پروبال دادن به این کلیت، داستان را فراتر از یک داستان در حوزه جنگ و دفاع مقدس و یا یک خاطره نویسی صرف از دوران جنگ ایران و عراق، می برد. شاید بتوان گفت یک رمان جنگی – فلسفی.
برخورد دیده بان با آدم های مختلف و مکالمات بین آن ها خصوصا بین دیده بان و مهندس جذابیت های بیشتری دارد. شک و تردید، جبر، عبادت، جنگ، صلح، دوری از جنگ و یقین.

دوم:
اگر خیلی مایل باشید با یک جستجوی ساده می توانید مقدار بیشتری از جزئیات رمان را در سایت ها و وبلاگ های مختلف ببینید. اما به نظر ارمیا اگر آدم همین اول بداند که ماشین قیامت در داستان چیست و قرار است چه بکند؟ یا اینکه رابطه دیده بان با شطرنج و ماشین قیامت چیست؟ کلی از شیرینی های زمان خواندن را از دست می دهد؛ البته نظر است دیگر. از آن طرف هم هستند که می گویند: من باید آن قدر از کتاب بدانم تا بفهمم ارزش خواندن دارد یا نه؟ این یعنی اینکه دوست دارد جزئیات بیشتری از داستان را بداند.

سوم:
- نگاه متفاوت در حوزه ادبیات جنگ و دفاع مقدس.
- قلم نویسنده خوب بود فقط اوایل داستان کمی به دل ارمیا نچسبید.
- ارمیا این کتاب را برای مطالعه پیشنهاد می کند. بنا به دلایلی!!!

چهارم:

شطرنج با ماشین قیامت / حبیب احمدزاده / انتشارات سوره مهر
360 صفحه با درنظرگرفتن ضمیمه: مقدمه مترجم انگلیسی بر کتاب