فهرست مقدس
پیشنوشت: اگر قصد دیدن انیمیشن فهرست مقدس را دارید، خواندن این متن را توصیه نمیکنم!
یکم:
"من که اصلا نفهمیدم داستانش چی بود؟
چطوری بهش جایزه دادن؟
همون قسمتهای جنگش فقط خوب بود!
چرا قیافههاشون اینجوری بود؟"
خب؛ این از حرفهای مخاطبِ نوجوانِ فیلم که همراه من بود. شاید ساده باشند ولی دقیقاند!
دوم:
ایدهی مرحوم سلحشور برای ساختِ فیلمی آخرالزمانی و منجیمحور بر اساس قصهی اصحاب اخدود ابدا به یک داستانِ درست و فهمیدنی تبدیل
نشده است. فیلم در بیانِ داستان و روایت، آنطور که مخاطبپذیر و فهمیدنی باشد، به شدت ضعف دارد و گویی تیم سازنده تمام تلاشاش را برای
به رخ کشیدن تکنیک انیمیشنسازی صرف کرده است و البته از حق نگذریم، از منظرِ تکنیک، کار، کار مقبولی از آب درآمده است.
سوم:
استفاده از صورتهای حیوانی احتمالا قرار بوده ذاتِ شخصیتها را بیشتر نشان بدهد که به نظرم هیچ ضرورتی نداشته است و بیشتر ذهنِ مخاطب
را از اصلِ داستان پرت میکند.
چهارم:
داشتن ایده و ایدئولوژی و شناخت ابزار طبیعتا بسیار خوب است ولی هنر، احتمالا، کارش تبدیل این ایدهها به خروجی مناسب است، با استفاده از
ابزارها. کوبیدن مشتی شعار و حرف و نماد در صورت مخاطب بدون بستر مناسب که همان داستان باشد فقط کسالت به بار میآورد و دیگر هیچ!
پنجم:
کنار هم قرار دادن نمادها و المانها و حرفهای کلیشهای شاید به کمک فیلم بیآیند ولی از درونشان، به تنهایی، فیلم درنمیآید.
از جمله: یهودیهایی که کورهی آتش را برای نصرانیها فراهم کردهاند، نوید دادن ظهور منجی برای تحملِ سختیها و پذیرشِ مرگ، مجسمهای
شبیه مجسمهی آزادی در نجران، مبارزهی شخص اول با دست قطع شده در حالی که تیر هم میخورد و از همه توی ذوقزنتر حکایت علاقه پیدا
کردن راهزن به دختر نصرانی و تحولاش!
ششم:
تیتراژ پایانی هم یک جور کلیشهی به شدت نچسب است که هیچجوره با انتهای فیلم جور درنمیآید!
پایانِ نچسب:
خدا ما را ببخشد ولی همان دکلمهی آیهی مربوط به اصحاب اخدود در انتهای فیلم هم جزو اضافات است! و البته که اینها همه از منظرِ یک مخاطبِ
معمولیِ سینما بود و لاغیر! و حتما متوجه بضاعتهای گروه سازندهی جوان فیلم هستم و امیدوارم فیلمهای بعدیشان بهتر از بهتر باشد.